پارت دوازده :

-وقتایی که خوابه می تونی بیایی ببینیش.

با این حرف صابر حالم بهتر شد. هر روز از صابر حال میثم را می پرسیدم و او خبر های خوبی به من می داد. با کمک عزیز غذا های متنوع و قوی درست می کردم تا از نظر تغذیه کمبودی نداشته باشد و بنیه اش برای ترک قوی ب ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.